هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند. هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند. پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند.
در دادگاه عشق قسمم قلبم بود وکیلم دلم بود و حضار جمعی از عاشقان و دلسوختگان ، قاضی نامم را خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد . پس محکوم شدم به تنهایی و مرگ کنار جوبه ی دار . از من خواستند آخرین خواسته ام را بگویم و من گفتم به تو بگویند دوستت دارم .